چقد آسمون تازگیا تو رو دوست داره

«باران یعنی که آسمان مدت هاست

وقتی به تو فکر می کند می گرید»

۲

من از سوال هایی خوشم می آید، که جوابش می شود «تو»!

«وَ اِن رَدَدتَنی عَن جَنابِکَ فَبِمَن أعوذ»*

اگر مرا از درگاهت برانی، به که روی آورم...؟!


* مناجات تائبین

۷

«بی‌قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است»

هم «عَظُمَ بَلاَئِی»* ِ من هست، 

هم «عَظُمَ سُلْطَانُک»* ِ تو.


و این یعنی.. مگر اینکه... فقط تو... .


* دعای کمیل

۲

سونامی

کاش سیل،
بعضی چیزها را بردارد،
ببَرد،
بگذارد سرِ جایشان.


۱

..

«وَ کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهلاً لَهُ نَشَرْتَهُ..»*


اسم ماها را توی ردیف خوب ها می‌نویسید، 

شاید، شاید فرجی بشود. 


* دعای کمیل

۲

نگران

«وَ ضاقَتِ الاَْرْض..»

زمین دارد دلتنگی اش را با ما قسمت می کند.
بیا!
۱

توحید

گاهی بستگی به حسی دارد که موقع خواندن «قل هو الله» داری.


+ به خاطر کمبود علم، و نبود هم‌صحبت عالم، مجبورم اولا نصف نوشته هایم را منتشر نکنم، بعد هم موقع انتشار از قیدهای «شاید» و «گاهی» و ... استفاده کنم.

۷

بگو کسی می‌شنود

«وَ أَخرَجَتِ الأَرضُ أَثقالَها»*


گاهی
روی دل زمین هم
چیزی سنگینی می کند.

شاید چیزی شبیه دلتنگی..


*زلزال/۲


۱

پویش موثرترین وبلاگ ها

با سلام!

با یکی از معدود نوشته های بلند (و البته محاوره ای) این وبلاگ در خدمتتون هستم. 


واللا در مورد موثر بودن وبلاگ ها، به نظرم هرکسی یه جنبه ای رو در نظر می گیره. من چیزی رو می خونم که ذهنمو قلقلک بده. (شاید واژه ی ذهن‌ورزی -با الهام از دست‌ورزی(کاری که خواهر زاده شش ساله ام انجام میده)- مناسبش باشه.) در ادامه وبلاگ هایی ازین دست معرفی میشن. اولویتی هم در کار نیست.


۱. ن و القلم و ما یسطرون: خودتون بخونید می فهمید.


۲. جوب در آسمان: این پست رو بخونید.


۳. طفل کبیر: قلم خوبی دارن و البته ذهن سالمی. 


۴. بازتاب نفس صبحدمان: ایشون از اتفاقات ساده زندگی درس های جالبی می گیرند. (این پست از وبلاگ شماره ۳ نوشته های ایشون رو توصیف می کنه انگار.)

 به اضافه اینکه قسمت توضیحات وبلاگ (هم متن و هم تصویر) گهگاه عوض میشه و تنوعیه برا خودش.


۵. کوچش: با ایشون خیلی حس هم‌ذات پنداری دارم. 


۶. کویر..: اخیرا آپدیت نمیشه ولی یک نوع دلتنگی غریب توی متن ها مشاهده میشد؛ دلتنگی انسان معاصر شاید.


 در پایان از هرکس که مایل باشه (مخصوصا بزرگوارانی که تو لیست بالا هستن و ننوشتن اینو) دعوت می کنم تو این پویش شرکت کنه.

پر توفیق باشید! 


+ قوانین این پویش


۹

ناگهان بینا شد

«فَارتَدَّ بَصِیراً..» *


تو و من و گوشه پیراهنت... 

می ماند یک نسیم برای بینا شدن فقط!


* یوسف/۹۶

۲

همون‌جوری که خودت دوست داری!

«الهی 

انت کما اُحب 
         

          فجعلنی کما تُحب»

۵

باور کن!

«ز من اقرار با اجبار می‌گیرند، باور کن

شکایت های من از عشق از این دست اعترافات است»

۱

_میخوای بالون‌ت رو هوا کنی؟

نخ‌ها رو از رو زمین قطع کن_

۱

پناه

پناه بردن همیشه یک «از» همراه خودش دارد یک «به». 

از ساحت احساس به ساحت اندیشه.

از زندگی، به مرگ.

از بیداری، به خواب.


هیچ وقت آدمی که زیاد می خوابد را سرزنش نکنید.


۱

فوقع ما وقع

آدم وقتی از یک نفر برای خودش بت می سازد، باید انتظار این را هم داشته باشد که ابراهیمی پیدا شود و آن را در هم بشکند.


+ حتی تشکر هم بکند.

۱

پایان فصل دوم

آدم باید یک جایی داشته باشد که فقط خدا بخواندش. 

نه وبلاگ‌نویس ها، نه اینستا بازها، نه مخاطب ها، نه بازرس ها، نه استادها، نه مشتری ها، نه معتادها (یک زمانی این گروه را ساپورت می‌کردم)، نه هیچکس دیگر‌. فقط خدا بخواند، و فقط خدا کامنت بگذارد، و لایک و دیس‌لایک کند، و نمره بدهد، و به به بگوید.

می‌روم چنین جایی را افتتاح کنم.

۱

۴۲

بالاخره هر دیار را رحمتی‌ست از جانب خدا.

تو آن‌جا زیر باران بخند،

من این‌جا چشم به آسمان آفتابی گریه می‌کنم.

۰

برای بیست و سه نُه

یا من أضحک و أبکیٰ

أضحک
و أبکی...

أضحک
و أبکی...


+ توی دنیایی که همه چیز سرجای خودش است، حتما جای غم توی این دل است.

راضیم!


۱

و شَهِدَ شاهدٌ..

مادر شهید گفته بود وقتی عروسش نوه اش را کتک می زند خیلی اذیت می شود. اسم شهید را گذاشته بود روی بچه. همه ی سختی های زندگی پر تلاطمشان را توانسته بود تحمل کند، این یکی را نه.


۰

۴۱

«وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ»

  منو از خودم بیرون بیار!

۱
خدا توی بن بست ها بهتر دیده می شود.
توی گذشتن موسی از رود نیل.
توی داستان یوسف و درهای بسته.
توی شکم ماهی.

هروقت سخت شد بدان؛ دارد تمام می شود!


+ کوتیشن ها نقل قول هستند.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان