پایان فصل دوم

آدم باید یک جایی داشته باشد که فقط خدا بخواندش. 

نه وبلاگ‌نویس ها، نه اینستا بازها، نه مخاطب ها، نه بازرس ها، نه استادها، نه مشتری ها، نه معتادها (یک زمانی این گروه را ساپورت می‌کردم)، نه هیچکس دیگر‌. فقط خدا بخواند، و فقط خدا کامنت بگذارد، و لایک و دیس‌لایک کند، و نمره بدهد، و به به بگوید.

می‌روم چنین جایی را افتتاح کنم.

۱

۴۲

بالاخره هر دیار را رحمتی‌ست از جانب خدا.

تو آن‌جا زیر باران بخند،

من این‌جا چشم به آسمان آفتابی گریه می‌کنم.

۰
خدا توی بن بست ها بهتر دیده می شود.
توی گذشتن موسی از رود نیل.
توی داستان یوسف و درهای بسته.
توی شکم ماهی.

هروقت سخت شد بدان؛ دارد تمام می شود!


+ کوتیشن ها نقل قول هستند.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان