۱۲

کاش بعضی ها هی نمی پرسیدند بالت چطور است.

چه طور حالی شان کنیم شکسته، از کار افتاده، خسته است؟!

۱۱

استاد می گفت حسابرسی، دنده عقب حسابداری ست.

بدجور حرفش حق است. حسابداری های روزانه تهش باید به حسابرسی بکشد. اگر نکشد نیمه تمام است. به یک معنا، حسابداری مراقبت توست از نفست در طول روز، حسابرسی مراقبه آخر شب است.

بپا از دستت نرود.

۱۰

«تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم

که آنچه داشت شقایق به سینه، کاج نداشت»

۹

آورده اند که خلسه، دقیقا پیش از موت می آید.

دقیقا این خلسه ها برای منِ مُرده به چه معناست؟؟

۸

«فرمود: هرگاه مرا خوانید، بی جواب نمانید.

چه زیباست که من هزاران جوابِ بی سوال دارم!!»


۷

بدون تو قرص ها همه شان عوارض دارند.

هم افسردگی مزمن می آورند،

هم بیخوابی.

۶

خدا همیشه «عاشق تر» است.

من خیلی هنر کنم «عاشق» باشم.

۵

تو که به راه های آسمان، آشناتری تا راه های زمین، دستم را بگیر و به آسمان ببر!

۴

+ سجده هاتو دوست دارم. عاشقانه ست.

- ولی عاشق نادون به درد معشوقش نمیخوره.

۳

احیانا اشک سرد که مال مرده نیست، هست؟!

۲

کاش من تبعید می شدم، 

و در این «بُعد» مسافت، به «قُرب» تو می رسیدم..

۱

«...وَ شَفَتَین»


و لب ها را...

گاهی

فقط برای فروبستن..

خدا توی بن بست ها بهتر دیده می شود.
توی گذشتن موسی از رود نیل.
توی داستان یوسف و درهای بسته.
توی شکم ماهی.

هروقت سخت شد بدان؛ دارد تمام می شود!


+ کوتیشن ها نقل قول هستند.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان