به احتمال بسیار زیاد زهرا یکی از سالمترین همسالان من از لحاظ فکری ست، و من این سالم بودن را کمی تا قسمتی ناشی از فاصله اش با مدرنیته میدانم.
زهرا گوشی ندارد. این از عجیبترین چیزهایی بود که سال اول دانشگاهم شنیدم. دلیلش از خودش برایم عجیب تر بود. (دوست ندارم بنویسمش.) به هر حال زهرا گوشی ندارد. ولی دانشگاه که تلفن کارتی دارد:)
تا به حال سوار اتوبوس نشده. پشت ماشین ننشسته. یک اردوی ناقابل دانشجویی با ما نیامده. سواد کامپیوتریش پایین است. و با شبکه های اجتماعی صد در صد مخالف است. (البته اینکه من زهرا را سالم میدانم دلیل نمیشود همه این ها را قبول داشته باشم. من باهاش یک عالم اختلاف عقیده دارم.)
با تمام اختلاف هایمان، این را میفهمم که او خیلی بیشتر از چند پله ی ساده از من بالاتر است. و شاید تنها کسیست که به حالش غبطه میخورم. نمیدانم، گاهی حس میکنم مامان فقیدش شخصیت فوق العاده ای بوده. و گاهی با تمام وجود میفهمم قطع ارتباطش با مدرنیته خیلی بالاش برده.
+ خودم این روزها با تناقض هایی در این زمینه مواجهم. فرصت طرح سوال ندارم، شاید باورتان نشود.
++ شاید آدم ها بزرگتر که میشوند، هنوز توی ذهنشان سوال دارند، ولی دیگر زمانی برای پرسیدن پیش نمیآید..