بی عنوان، بی مناسبت، موقت

چندتا توصیه بکنم بهتان؟ (مورخ تقریبا ۸ماه پیش)

+ یک امامزاده سهل بن علی پیدا کنید، پاتوق تنهایی تان باشد.

+ یک روحانی همدانی که شهید شد توی خیابان، بنشینید به حال خودتان زار بزنید ببینید کجایش را خراب کرده اید. (یا اصلا نقطه ی سفیدی هست؟)

+ خودتان را خسته کنید، که شب ها از خستگی بمیرید.

+ بمیرید پیش از آن که بمیرانندتان.

+ به قول مردها اعتماد نکنید. تقصیر خودشان نیست، جهان را یک جور دیگر می بینند.

+ سعی نکنید بعضی چیزها را فراموش کنید. مانور بدهید بدتر می شود. صبر کنید، گرد زمان به هرچه بنشیند خاکش می کند.

+ یک بطری (تا نیمه آب شده) کنار رختخوابتان داشته باشید، نیم شبی اگر دلتان «نور» خواست، راحت وضو بسازید.

+ و در آخر، به خواب ها هم اعتمادی نیست. اگر کسی هستید که خیلی وقت ها خوابتان تعبیر می شود، دست بکشید؛ شاید گاهی هم نشود. (خودتان را گول بزنید. راحت گول می خورید.)

۵
..بیگانه ..
۱۲ دی ۲۲:۰۷

اگه خودمون قهر کرد رفت یه گوشه، بیرونم نیومد، گولم نخورد چیکار کنیم؟ 

پاسخ :

چه خود باهوشی!
چه خود نازک نارنجی ای!
کم محلی کنید بر می گرده. اصلا در برخورد با هر نوع «خود»‌ی از کم محلی استفاده کنید حل میشه.
موفق باشید :)
ن. .ا
۱۳ دی ۰۹:۳۶

سلام

چقدر عارفانه:

در مقابل هر خودی از کم محلی استفاده کنید...

 

خیلی عالی فرمودید

شهادت  سردار سلیمانی رو تبریک و تسلیت میگم

پاسخ :

سلام
«عالی» کلمه مناسبی برای توصیف اون چه که شما می نوشتید بود. اینکه نمینویسید رو سخت تحمل می کنیم.

شهادت گوارای وجودشون. و ما...
محمد .آ
۱۳ دی ۱۸:۰۲

این مدت ننوشتن را جمع کردید و یک هو چنین روزی... 

پاسخ :

این مطلب ساعاتی پیش از شهادت شهید منتشر شد.
هرچند شهادت یک اتفاق نیست، یه سبک زندگیه، وگرنه کل یوم عاشورا معنا پیدا نمی کرد.
محمد .آ
۱۳ دی ۱۹:۵۰

نه اعتراضی نبود لحن. همدلم در این امر باشما. لحن "چه مناسب اتفاقا" داشت در خودش!

پاسخ :

به جالبیت موضوع افزوده میشه اگه بگم من این همدلی رو درک کردم.
مثل اینکه در انتقال منظور، یکم دارم تند (و گاهی کنایی) میشم.
...
ن. .ا
۱۴ دی ۰۷:۲۱

من آدم ننوشتن نیستم...

فقط توی شلوغی دنیام دنبال اینم که این میل و توانمندی رو به کدوم سمت مدیریت کنم...

سمتی که رضایت و لبخند خدا هم در اون باشه...

البته من واقعا خودم رو توانمند نمیدونم... اما دنبال توانمند کردن خودم هستم...

حتما خواهم نوشت... اما شاید در جایی دیگر...

بدون تعارف و اغراق عرض میکنم نوشته های شما عالی هستن... خیلی اوقات غبطه خوردم به شما...

اگر روزی هم تصمیم گرفتید اینجا ننویسید این توانمندی رو هدر ندید... جای دیگری تجلی اش بدید...

 

من نتونستم خیلی از حرفها رو با بلاگر ها بزنم و یکی از اون حرفها همین نوشتن بوده...

خیلی از بلاگر ها اگر وارد وادی نویسندگی بشن نتایج خیلی خوبی میگیرن...

 

پاسخ :

عمیقا امیدوارم به بهترین راه ممکن برای هدایت این توانمندی وارد بشید. این خیلی ارزشمند خواهد بود.

منم یه ورود طوفانی به وادی نویسندگی داشتم. این طوفان منو داشت غرق می کرد. اگه بخوام یه ورود دیگه داشته باشم، باید حساب شده تر عمل کنم. 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خدا توی بن بست ها بهتر دیده می شود.
توی گذشتن موسی از رود نیل.
توی داستان یوسف و درهای بسته.
توی شکم ماهی.

هروقت سخت شد بدان؛ دارد تمام می شود!


+ کوتیشن ها نقل قول هستند.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان