چندتا توصیه بکنم بهتان؟ (مورخ تقریبا ۸ماه پیش)
+ یک امامزاده سهل بن علی پیدا کنید، پاتوق تنهایی تان باشد.
+ یک روحانی همدانی که شهید شد توی خیابان، بنشینید به حال خودتان زار بزنید ببینید کجایش را خراب کرده اید. (یا اصلا نقطه ی سفیدی هست؟)
+ خودتان را خسته کنید، که شب ها از خستگی بمیرید.
+ بمیرید پیش از آن که بمیرانندتان.
+ به قول مردها اعتماد نکنید. تقصیر خودشان نیست، جهان را یک جور دیگر می بینند.
+ سعی نکنید بعضی چیزها را فراموش کنید. مانور بدهید بدتر می شود. صبر کنید، گرد زمان به هرچه بنشیند خاکش می کند.
+ یک بطری (تا نیمه آب شده) کنار رختخوابتان داشته باشید، نیم شبی اگر دلتان «نور» خواست، راحت وضو بسازید.
+ و در آخر، به خواب ها هم اعتمادی نیست. اگر کسی هستید که خیلی وقت ها خوابتان تعبیر می شود، دست بکشید؛ شاید گاهی هم نشود. (خودتان را گول بزنید. راحت گول می خورید.)